دل از تو گفت و زبانم شکوفه باران شد غبار خستگی ام با نگاهت آسان شد شب آمد و دل من بیقرار یادت شد چو ماه در دل شب ، محو نورت حیران شد به هر نسیم ، تو را میسپارم ای رؤیا که بوی زلف تو در کوچه ها...