متن شور عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شور عشق
من بی خبر از خود، جویایِ احوال توام،
گویـی تو خورشیــدی و من مـشتریام!
به نام یگانهی مهرآفرین
با مهرِ تو زیر نبضِ دامن بروم
دامن که نه زیرِ تیرِ آهن بروم
حتّی به سرم پتک بکوبی، گویم:
قربانِ بداخلاقیِ تو، من بروم
دلداده عشقت شدم، که هر لحظه اش قلبم برای تو تپید❤
گر تو نمی پسندی، دیوانه قلب ما را.
ما خود پسند کردیم، دیوانه ی تو باشیم.
هر صبح به عشق تو،
عاقل شود این عاشق دیوانه.
وقتی که نگاهت به دلم داد درود
در کاغذیِ سینه، تو را عشق سرود
امواجِ عطش تا تپشِ مهر رسید
احساسِ تبی بر دلِ من روی نمود
نگاهت، در دلم، گردیده روشن؛
صفا داده، به جانم، همچو گلشن؛
من از: حسّ نهانِ جان سرایم:
فدایت، شورشِ جامِ دلِ من!
آرام گرفتم که به آن چشم بیقرارت برسم
دل دادم و جان دادم، ای عشق! که روزی به کنارت برسم
در آتش شوقت همه شب سوختم، ای ماه من
تا شاید از این شعله به شمع شبِ زارت برسم
هر لحظه گذشتم ز خودم تا که به کوی تو رسم...
هرکجا، سازم رها، موجِ نگاه،
باز هم، چشمِ دلم، سوی تو هست...
چشم بیدارم شبانگاهیست در سودای او
خواب را گم کردهام در کوچهی رسوای او
لاله در دامن نهاد آتش، نسیم از وی گریخت
داغ دارد هر که افتاد از نفس، شیدای او
رنگ از رخسار گل رفت و صبا زاری نمود
چون گذر کرد از چمن آهسته و یغمای او...
به جهانی ندهم،
لحظه ی بوسیدن لبهای تو را.
کاش یارم، از سفر برگردد و،
شورشی دیگر بگیرد باورم!
امان از زلف مشکینت.
که میگیرد ز تن، جان و دل و دین را.
مست و خراب تو شدم،
وقتی چشمان تو را نوش نگاهم کردم.
شمیم شکوفههای شادی
شکفته، درونِ دشتِ جانم
فقط با تو میشود پُر از شور
گُلِ حسّ باورِ نهانم
در وصف تو دیوانگی ام اوج گرفته.
تو در دریاییترین شهرآشوبِ دل،
دُرّ دلآشوبی سُفتی!
از فکر تو بیرون نروم،
تا به تنم هست جان و نفسی.
آنکه دیوانه شود با یک نگاه تو، منم.
زنگار دلم ریخت ز جان گفتنت ای یار
هر بار بگو "جاااان" که کنم جان به فدایت
تو ای قرار هر شبم که مستم از،سبوی تو
دلم نشسته باز هم خمار گفتگوی تو!
پرانده خواب از سرم، دوباره شور عاشقی
نمیخورم به جان تو. قسم ولی به موی تو_
تمام دفترم شده غزل غزل نشانی ات
وچشم واژه ها همه، اسیر جستجوی تو
دراین سکوت شهر شب،...