پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دخترکی بازیگوشانگار هوس آب بازی کردهمی خندد و گهگاهی باراناز برگهای سبز توت می چکدبهار فصل ابرهای گهگاهیستولی تو همیشگی هستیچه در کنارمچه در یادم...
چای کیسه ای زود رنگ می دهدولی طعم نهصبور باشبگذار محبت دم بکشدتا طعم رفاقت بدهد...
زیر سایه روشن خورشیدچشمهایم را بستمسایه ای با عطر موهایت نشستباز کردم گلهای شال تو بودیک پهلو نسیم خنکیک پهلو گرمای توبه تبادل می چسبندخوشبختممیان این همه آرامش...