دخترکی بازیگوش انگار هوس آب بازی کرده می خندد و گهگاهی باران از برگهای سبز توت می چکد بهار فصل ابرهای گهگاهیست ولی تو همیشگی هستی چه در کنارم چه در یادم
چای کیسه ای زود رنگ می دهد ولی طعم نه صبور باش بگذار محبت دم بکشد تا طعم رفاقت بدهد
زیر سایه روشن خورشید چشمهایم را بستم سایه ای با عطر موهایت نشست باز کردم گلهای شال تو بود یک پهلو نسیم خنک یک پهلو گرمای تو به تبادل می چسبند خوشبختم میان این همه آرامش