شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
نیازی ندارم لباس های فلان مارک بپوشم و عطرهای فلان مارک بزنم و خانه ام فلان جایِ شهر باشد ،همین که گوشه ی یک باغ کوچک ، اتاقی رو به آفتاب داشته باشم برایم کافیست ...من با کتاب ها و موسیقی ام ،من با همین پنجره ی ساده ی رو به آفتاب؛ خوشبختم (:...
بارون شدیدی میبارید...دستم قفل دستش بود،فشاری داد و گفت؛تندتر بیا خیس شدی...سرمامیخوریا...اونوقت من حال و حوصله مریض داری ندارم..از حرفی ک زد خندش گرفت..قدمامو آهسته تر کردم و با جدیت گفتم؛احتیاج ب پرستاری ندارم،لازمم نیس نگرانم باشی،خودتم میتونی تند تر بری تا سرما نخوری،لبخندی زدو گفت؛وا کن گره ابروهاتو دختر،چقد زشت شدی...حرصم گرفت دستمو ع دستش کشیدم بیرون و سقلمه ای ب پهلوش زدم و گفتم؛میتونی با ی زشت هم قدم نشی،اه حوصلمو سر بردی...تند تر ازش قد...
خاطراتِ تو،شبیه\عَشقه \ بر خاطرم پیچیده ست... ♡خوشبختم! لیلا طیبی (رها)...
❤خوبترینم...من به تعریف جدیدی از عشق رسیده ام.جدای از آن همه تعبیرهای تکراری و همیشگیبرای من، عشق در دو حرف خلاصه شده: \تو\.اگر میشد همه ی آدم ها کسی مثل خودشان، درست شبیه خودشان را در زندگی شان داشتند و کسی مثل تو در زندگی ات بود، حرفم را درک می کردی. می دانستی بودن تو چه حس خوبیست و مهربانی هایت چقدر زیباست.می دانستی لبخند که می زنی باعث می شود چیزی در دلم فرو بریزد.نگاهم که می کنی من در مردمک چشم هایت جا می مانم.اگر کسی مثل خ...
جان پنهانم نوشتن های تو روح داره نوشته هات پر از وزن ،پر از شور و پر از حرکته وقتی تو می نویسی احساس می کنم همه جهان ساکت می شه برای گوش دادن تودر تو دریایی پنهان شده و من خوشبختم که غرق در دریای توامسازهای آبی -سولماز رضایی...
زیر سایه روشن خورشیدچشمهایم را بستمسایه ای با عطر موهایت نشستباز کردم گلهای شال تو بودیک پهلو نسیم خنکیک پهلو گرمای توبه تبادل می چسبندخوشبختممیان این همه آرامش...
گاهی اوقات بی هیچ دلیلی باید خوشبخت بود. سکان زندگی را در دست بگیر ، برای خود هدیه بگیر ، خودت را به صرف قهوه یا چای دعوت کن و از زندگی لذت ببر، بی هیچ دلیل فریاد بزن خوشبختم ،...
بوی عشق میدهی بوی بهشت چه خوشبختم که خداسرنوشت مرا با تو نوشت...
فوران میکند آتشفشان اشتیاقم به تودر هر بار لرزیدن قلبم تا تند تند تپیدنشاین تو این هم جانم!همینکه قوی ترین نقطه ضعف منیهمین که یک ذره از تو میشود تمام منیعنی خوشبختم!اصلا میدانی محبوبم تا بینهایت خودمم که بروم ابتدا و انتهایش ختم به تو میشود فقط "تو"..باران کریمی ارپناهی....
از تمام دلتنگی ها و اشک هایم که بگذرم باید اعتراف کنم... مادرم که میخندد خوشبختم!!...
خیلی خوشبختم که تورو دارم️️️...
تو نهایتِ عشقینهایتِ دوست داشتنو در لابلای این بی نهایت هاچقدر خوشبختمکه تو سهم قلب منی ️️️...
عزیزم سلاماین روزها تا دیروقت در تخت فکر می کنم ، دروغ گفتم اگر بگویم فقط به تو!اما در فکرهایم تو هم هستی.تو هستی، همه جا .دیروز تا در خانه را باز کردم و از آن همه شلوغی پرت شدم در خانه و خنکی کولر آبی خورد در صورتم فهمیدم هنوز هم خوشبختم.عزیزِ من هی یادم می رود قرار بود چه بنویسم! برای تو می نویسم و هر بار هزار چیزِ دیگر می گویم غیر از آن که باید بگویم.عزیزِ من این روزها دارد با من کاری می کند که از من برای تو چیزی باقی نماند، اما ...
یک روز بارانی از لابلای پیچ و تاب موهای باران خورده امتو را پیدا کردمتویی که می گفتیهمیشه توی خیالت عاشق یک دختر مو فرفری بوده ایکسی که توی شعرهایت با موی باز قدم بزندو پیچ و تاب موهایش باد را گمراه کنددختری شبیه من که با دست مهربانتبه موج های خروشان موهایش آرامش ببخشیمی دانیمن حالا موهایم را خیلی دوست دارم و فکر می کنم چقدر خوشبختمکه مرا از موهای فرفری ام شناختیو عاشقم شدیدختران مو فرفری شاعران زیادی برای خودشان د...
یکی باشه که تو چشاش زل بزنی و بگی خیلی خوشبختم، که تو رو دارم ️️️...
من یڪ جای دنیاخیلی خوشبختمدر چارچوب قاب عڪسدو نفرمان .. ! ️️️...
همسفر زندگیم...چه خوشبختم که خدا سرنوشت مرا با تو نوشت...تو با بودنت به من ثابت کردی؛گاهی واقعیت از رویاهایمان خیلی شیرین تر است...روزت مبارک عشق واقعی زندگی من...
بسیارخوشبختم که مادرشوهری دارم که بهترین توجه و عشق خود را بدون هیچ چشم داشتی نصیب ما می کند. امیدوارم لایق این همه خوبی باشیم. عمیقا بابت بودنتان ممنونم. تولدتان مبارک....
خوشبختم چون تو رو دارم...
از تمام دلتنگی ها ، از اشک ها و شکایت ها که بگذریمباید اعتراف کنم مادرم که میخندد خوشبختم !...
تُ نهایت عشقینهایت دوست داشتنو در لابلای این بی نهایت هاچقدر خوشبختمکه تُ سهم قلب منی ...️️️...
چون عشق ما دو تارو همسفر کرده بیا سرنوشت رو پا به پای هم قدم بزنیم تا ته ته کهکشان زندگیمونتولدت مبارک عشق کهکشانمبه دنیا اومدنت بهترین اتفاقِ کهکشانمه شک نکن تا ته دنیا از انتخابت از داشتنت خوشحال و خوشبختم تولدت مبارک جان دل...
چه خوشبختم وقتی که گرمی زندگیم را از لمس دستان تو میگیرم️️️...
من خوشبختم که چیزهای فوق العاده ای در زندگی ام دارمخانواده، دوستان و خداوندهر روز به همه آن ها فکر می کنم...
من نگرانم،دلم میسوزداز اینکه چند سال بعد عکسِ دو نفره ام را برایت ایمیل کنم و تو با روشنفکریِ مسخره ای از صمیم قلب برایم آرزوی خوشبختی کنی،من میترسم از اینکه دلم بخواهدسر به تنِ آن شخصِ کناری ات نباشدو مجبور باشملبخندِ احمقانه ای بزنم وبگویم به هم میایید .آن موقع حتما هم من خوشبختم هم تو، و یکی را هم داریمکه کاملا با هم تفاهم داریم و دیگر حتی بحث هایِ نصفِ و نیمه نداریم،اما همیشه یک جایِ کارمان میلنگدکه پنجشنبه ها به ب...
و من چه خوشبختمکه تو رو دارمکه روزی هزار باربا چشماتبا نگات صدام می کنی...دوست دارم تا همیشه تولدت مبارک عشق همیشگی من...
نیازی ندارم لباس های فلان مارک بپوشم و عطرهای فلان مارک بزنم و خانه ام فلان جایِ شهر باشد ،همین که گوشه ی یک باغ کوچک ، اتاقی رو به آفتاب داشته باشم برایم کافیست ...من با کتاب ها و موسیقی ام ،من با همین پنجره ی ساده ی رو به آفتاب ؛خوشبختم ......
یکی باشه که تو چشاش زل بزنی و بگی خیلی خوشبختمکه *تو *رو دارم....
آدمها باید یک چیز را درباره خودشان بدانند!من کجا خوشبختم؟و لزوماً، منظور از جا یک مکان جغرافیایی نیست، منظور نقطه لذت زندگیست.کِی ها و با کی ها و چراهایش مهم است...
می توان همچون عروسک های کوکی بودبا دو چشم شیشه ای دنیای خود را دیدمی توان در جعبه ای ماهوتبا تنی انباشته از کاهسالها در لابلای تور و پولک خفتمی توان با هر فشار هرزهء دستیبی سبب فریاد کرد و گفت آه ، من بسیار خوشبختم...