خودم ...بیخود نشو از،خود...نکن هی ناله و فریاد کسی جز تو نمی فهمد تو را در این غریب آباد اعظم کلیابی بانوی کاشانی
کسی زحال غریبان شهر آگاه است که خود چشیده به عالم دوای غربت را اعظم کلیابی بانوی کاشانی
با هر چه هست غیر نگاهت غریبه ام ای با من از تمامی دنیا غریبه تر