متن غریبی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غریبی
چون کبوتر شده ام جلد هوای گنبد
زائرم از کرمت لطف نما دانه بریز
اعظم کلیابی بانوی کاشانی
کسی زحال غریبان شهر آگاه است
که خود چشیده به عالم دوای غربت را
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
اُرَدِّدُ طَرْفِے فِی الدُّنْیا، فَلا أَرۍٰ
وُجُوهَ أَحِبّائِیَ الَّذِینَ أُریدُ
هر چه در دنیا چشم خود را
به این طرف و آن طرف می گردانم،
چهره های دوستان خود را که جویای آن ها هستم، نمی بینم
از خیلی بالاتر چراغ میداد.من هم با انگشتم انگار که بخواهم چایی را هم بزنم،اشاره کردم که آزادی!همین که سوار شدم،گفت ۳ ماه و ده روز.فکر کردم پشت کسی نشسته و دارد عِدّه وفات زوجه را برایش تشریح میکند،هر چند که چهار ماه و ده روز است.البته اصلا کسی وجود...
بیا بتاب به من عشق جان من
که بی تو تیره شده آسمان من
بیا که ناز مرا کس نمی خرد
که بسته است درِ این دکان من
نگذار در غیبت ات فرو ریزد
میان هر شب من بامیان من
ندیده ای در عرض نبودنت
چقدر طول کشیده زمان من...
محبوب من
هر لحظه احساس غریبی میکنم و
دنیا برایم سخت میگیرد
وقتی شما صبور هستید
و من دلتنگ ...