میکشد دل را به سوی ساحل دیگر خیال میبرد ما را ز خود در محفل دیگر خیال چرخ گردون میزند هر لحظه بر ساز دلم مینوازد نغمهای در باطل دیگر خیال هر کجا در سایهای خاموش بنشینم به عشق میرسد از دور دستی قاتل دیگر خیال چون نسیمی در میان...
کسی را دوست بدار که جوانه ی کوچک اندوهت آتشِ بی امان باغش باشد.