پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
گاهی از رنگین کمان خاطرهمی شود احساس روییدن گرفتمی شود گاهی برای لحظه ایحس و حال عشق و باریدن گرفتمی شود از کوچه های زندگیزخم های کهنه را درمان نمودلا به لای غصه های نا تمامروزهای سخت را کتمان نمودکاش می شد با امید و آرزوپله پله رفت تا اوج نیازکاش میشد عشق را مهمان کنمبا تمام اشتیاق آغوش بازخانه ای می ساختم جنس بلورلحظه های ناب مهمان دلمکم کم از گوشه کنار خاطراتتلخی اش بردارم از جان دلمو به دنبال تو و روی...
در قمار زندگی ،منطق که حاکم می شود!شاهِ دلها هم که باشیعاقبت بازنده ای...