سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
مارین سورسکو:دلم به حال پروانه ها می سوزد وقتی چراغ را خاموش می کنم ،و به حال خفاش ها ؛ وقتی چراغ را روشن می کنمنمی شود قدمی برداشت ، بدون آن که کسی نرنجد !...
دلم به حال پروانهها میسوزد وقتی چراغ را خاموش میکنم ،و به حال خفاشها ؛ وقتی چراغ را روشن می کنمنمی شود قدمی برداشت ، بدون آن که کسی نرنجد !...
دلم به حال پروانهها می سوزد، وقتی چراغ را خاموش می کنم!و به حال خفاشها، وقتی چراغ را روشن میکنم!نمی شود قدمی برداشت، بدون آنکه کسی نرنجد!...