پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
نخستین بار که عشق به سراغم آمد ادعای مالکیت جهان را کردم و همه چیز و همه کس را متعلق به خود دانستم. امروز که تهی از خودخواهی ها و تصاحب ها، نگاهی عاشقانه به زندگی دارم، از هرچه هست تنها مالک تنهایی خویشم و فروتنانه غیاب حضورم را اعلام می کنم. این است نظام عشق؛ هیچ کس نبودن!...
مالکیت هر چیزی در ذهن آغاز می شود....
خدا...یکیو بذاره تو راهتون که اگه یکی توخیابون چپ نگاهتون کرد همون وسطخیابون ماچتون کنه مهرمالکیت بزنه...
امروز تازه فهمیدمتمام عاشقانه های جهان،عاشقانه هایی که سالها گفته ام و شنیده ام،همه بیهوده بوده اند!زیباترین عاشقانه ی جهانهمین اسم خودم بودهوقتی از دهان تو بیرون می آیدو میم مالکیت به آخرش اضافه می کنی......
تمام تومال من استو من خودخواهمدر مالکیت تومن لجبازمدر دوست داشتنتمن مغرورم به احساستچونتو ...تنها تعلق معلق در خاطر منیو این تمام داشتن من است...