پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
گاهی آدم ها نیاز دارند به اشتباهاتشان اعتراف کنند و دیگر نمی توانند بارِ آنها را به دوش بکشند.به هزاران دلیل نمی توان اسرار خود را با نزدیکان در میان گذاشتبه همین خاطر هم هست که مردم، دست خود را برای آرایشگر و بقال رو می کنند.گاهی یک غریبه می تواند بیشتر از هر کس دیگری محرم اسرار انسان باشد. از کتاب اعترافات در ساعت 7:45 اثر لیزا آنگر...
ما را به تو سری ست که کس محرم آن نیست گر سر برود سر تو با کس نگشاییم...
حکومت اولین فرزند های پاییز،مهر ماهی های عزیز شروع شدوقتی پاییز عاشق و مهربان است شک نکن فرزندانش هم مانند خودش هستند...نمیدانم شاید راجع به مهربانیِ شخصیت های هر ماه از هر فصلی شنیده باشید ولیکن در مهربانی و خوش قلبی به امثال مهری ها پیدا نخواهی کرد...اصلا آقا جان از نام این ماه دیگر مشخص است مهر،مهربانی،عاطفه...این جماعت مهر ماهی خیلی صبورند،طوری که بعضی اوقات وقتی زندگی شان را میبینی با خودت میگویی یک آدم و این همه صبر؟؟؟مگر میشود؟؟؟...
هر رهگذری محرم اسرار نگرددصحرای نمک زار ، چمن زار نگرددهرجاکه رسیدی رفاقت مکن ای دوستهر بی سروپا ، یار وفادار نگردد...