ساقیا امشب صدایم با صدایت ساز نیست یا که من مست و خرابم یا که سازت ساز نیست
ای عشق دو عالم ز رُخت مست و خرابند
بی خبرم از تو و من تاب ندارم... بعد تو خود را به که باید بسپارم از دل من کم نشده مهر تو ماهم دلبر من غیر تو دل یار نخواهم مستو خراب عطر گیسوی توام عاشق تاب و گره موی توام رفتی و یک روز دلم بند نشد بعد...