سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
ز بوی عطر تو من گل بسازمز آواز شعر تو بلبل بسازم برای باغت ای مه روی زیبابه عشقت یک چمن سنبل بسازمبخوان ای بل بل از آهنگ قلبمبگو به یارم از این دل تنگمبگو برگرد قفس تنها بماندنمانده طاقتم از غم شکستمبخواه از من مرا تو آن چنان کنتمام شرط ها را امتحان کنسکوتم را تو بشکن با صدایتمرا در باغت ای گل باغبان کنبرای تو از عشقم گفته بودماز احوال پریشانم گفته بودمگر از من بگذری سر میفرستمکه از جانم گذشتم گفته بود...
باز امشب با نگاهت عشق بازی میکنمخاطراتت را دوباره صحنه سازی میکنمچنان ویرانم از عشق تو ای مه روی زیبایمکه دستانت به خیالم دست درازی میکنددو چشمت کرده حیرانم که همچون بره آهویییاد چشمان تو هر شب دل نوازی میکند...