شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
جاده ای که پیش روست، عطر نرگس ها را تا دورترین افق ها می پراکند...زمین، با فرشی از شکوفه های سپید، نفس آسمان را در آغوش گرفته و پرنده ها، در این بهشت گمشده، ترانه ای جاودان می خوانند.تنهایی، همسفر همیشگی ام، در این سکوت معطر، مرا به نجواهای طبیعت پیوند می زند.هر پیچ این جاده، داستانی نو از آرامش و هر طلوع، شعری تازه از زندگی به ارمغان می آورد.شاید این بار، در دل عطر و سکوتاین نرگس زارهای رویاگون، معنای حقیقی آرامش را بیابم.باران کریمی...
اینجا هنوز زمستان است کدامین گندمزار.. .کدامین بهار.... اینجا قلب ها یخ بسته تو از نرگس زار می گویی ...نسرین حسینی...