سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
نشدشرح حالی به تو بردیم و خبر از تو نشدپیش چشم تو فسردیم و نظر از تو نشدبسکه مشتاق تو هستیم و نظرکرده عشقدر تب و تاب تو مردیم و گذر از تو نشداز شرنگ غم ایام و هوا خواهی دوستشوکران دادی و خوردیم و حذر از تو نشدآنچه دور از تو گذشت از سر دیوانه ماعمر بیهوده شمردیم و اثر از تو نشدواپسن خمره میخانه تو هستی و دریغمست لاجرعه دُردیم و ثمر از تو نشد♤♤♤✍ علی معصومی...
نشدسال ها منتظر فصل بهارم که نشدفکر شادابی رویای انارم که نشدمژه بر هم زدی و یاد غزل افتادمنرگسی در نظرم بود بکارم که نشدخاطرت مانده که لبخند تو را ماه شنید؟گفته بودی غم خود را بشمارم که نشدخواستم تا به کنار تو و در قالب شعرشرحی از حال خودم را بنگارم که نشدفرصتی بود که با دیدن مهتاب رختغصه را از دل خونین بدرآرم که نشدمن از این کوچه پر قصه چه میدانستمگفته بودی ردی از خود بگذارم که نشددر دلم بود که بر سینه ی مه...
👌شعر نَشُد دوست داشتم که شوم قاری قرآن و نَشُد فَرض ایزد بِگذارم چو مسلمان و نَشُد دوست داشتم که کنم تَرک گنه یک روزی بلکه یک روز شوم غرق در ایمان و نَشُد دوست داشتم که به وقتش به نمازم برسم خواب و کار و تنبلی شد باعث آن و نَشُد کاش روزی برسد عاقبتم خِیر شود نرسدمرگ وگَزَم دست به دندان که نَشُد روزِ مرگم دست خالی و گُنه بردوش است هرچه کردم که شَوَد پاک گناهان و نَشُد شعراز: حسین صالحیبها...
خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندندتا فراموش شود یاد تو، هرچند نشد...
نشد...غم انگیز ترین داستان کوتاه یک کلمه ای......