از هیچ کس گلایه ندارم که شهر را زیبایی ِ تو این همه دیوانه کرده است خونم به پای توست که بعد از تو این جنون در سینه ام انار تو را دانه کرده است
زده بالا تب دیوانگی ام بعد از تو می توانم وسط گریه بخندم به خودم
تا از دهان نیافتاده ام ... مرا ببوس .......
همه چیز با تو شروع شد حتی پایانم...🖇