چهارشنبه , ۱۴ آذر ۱۴۰۳
خیالت بود اشکهایم ...بنفشه؛ دامن کبودش را پهن کرده بودلبهایِ بهار می سوخت.......
گاه گداری ....نردبان می گذارم بروم پیش خدا تا ببینم چه خبر است؟خیالت دامنم را می گیرد......