شب است و خیالت، هجوم خاطره ها
من و دوباره همان قصه های تکراری
سجاد یعقوب پور...
گفتم از سوز دلم ، یار کجا بی مایی؟
در خیالت ، قلمم شوقِ سرودن دارد
بادصبا...
جز خیالت
چیست تسلی این دل
غربت رفته؟!
زانا کوردستانی...
دلتنگ که می شوم
خیالت
پرواز می کند
تا آسمان بی قراری
بادصبا
چامک...