تو را به جان هر آنکس که می دهد سوگند چو خوب می نگرم تو از او عزیزتری...
به خنده هات ، به چالِ گونه هات گاهی می شود سوگند خورد اما به چشم هات ، همیشه
به هم آوا شدن گریه و باران سوگند که جگر سوز تر از عشق ندیدم دردی
سوگند به نامت که یک دم رها نمی کند نقش تو خیالم را...
سوگند میخورم که نباشی بهار نیست
سوگند بدین یک جان ، کز غیر تو بیزارم ! جان من و جان تو گویی یکی بودهست ...
شاد باش! به خاطر سوگندی که برای احیای عدالت یاد کردی نه یک روز بلکه هزاران سال بگذار آواز شاد بودنت چنان در شهر بپیچد تا رو سیاه شوند آنان که غمگین دیدنت را شرط بسته اند. هفتم اسفند روز وکیل و سالروز استقلال کانون وکلا مبارک باد
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد... که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد...