پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
به پرنده ِ چشمانت بگوبه پرواز در آیدودر کنج دل ِعاشق منلانه ای امن بسازد ....
بعدِ تو نیازی به گور نیستخاک بر سرِ آروزهایم کرده ای...
خاطراتِ نگاهِ شیرینیادگارِ چشمانِ عسلی...
هزار شانه داردفرشی که موهایش کوتاه است...
چین و چروکِ چهره امامضای دستِ روزگار...