پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
زلف او از روسری گاهی که بیرون می زندمی طپد قلبم چو آهویی که می گردد شکار...
تار توهم می تند عنکبوت خیالم خدا کندپروانه شکار کنم....
هر سیه چشمی چو آهو کِی کند ما را شکار ؟چشم لیلی دیده ما را ، غرورِ دیگرست ......
برّه باشیگرگ روحت میشوندگرگ باشیحسّ تنهایی شکارت میکند....