متن سها رجوانی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات سها رجوانی
ماهی یا عروس
راز بقاست
مکر تور
پنبه کرد زمین
هر چه رشته بود آسمان
رویایم
زود به گل نشست
بر موج های تو سوار بود
یکی بود ،یکی نبود
آرزوها همه خاکستر و دود
ای که آتش زده ای رویا را
دود در چشم خودت خواهد بود
رفته ام
اما در تو جا مانده ام
می سرایی ام
رفته ای
اما در من جا مانده ای
می سرایمت
بر این کهنه زخم
شعر پاشیدن چه سود ؟
ردّی از من نمی یابی
نه مشتی خاکستر
نه حتی قطره ای خون
تنها خودم می دانم
چگونه مرده ام
سقوط در برمودای سکوت
دیوار حاشا بلند ست
سهراب !
نسیم هم بتراود
نم پس نمی دهد
روزگار
همبازی کودکان نشو
چشم می گذاری
لبخندی قایم می شود
تن عریان درخت
یا تن عریان زمین
پاییز مامور است و معذور
اقبال اگر به ستاره است
شب با این همه ستاره
چه بداقبال است
چتری نیست
برای چترهای خیس
نکنده بیستون
شیرین
نهان در جان شیرین
بیستون
خس تنهای کویر
به ز پیچک
که به آغوش خسی می پیچد