یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
تمام راه رفته را برگردلبخندهایت را درخاطرم جا گذاشتی......
با یک گل بهار نمیشوددرستبا خنده های تو امابهار امدنی ست.......
پنجشنبه ات بخیرایآرزوینداشته یتمام هفته ی من... ...
فراموشم شدکه قرار بود فراموشت کنممن هرگز چشمهایت را نمیبخشم......
من فقط یک ایستگاه بین راهی بودم ...که او خستگی در کند و به راهش ادامه دهدبرای رسیدن به آنکه دوستش دارد! ....