و من چنان به تو گیرَم که رَدِ چَشمِ سیاهت؛ ذغال کرده خرمنِ جانَم. به یاد پدرم.
سبک شعرهایم کوتاه است ولی قربان آن موی بلند و چشم سیاهت جانا...
چنان غرق مرکب کرده ای چشم سیاهت را... دل هر خوشنویسی، مشق نستعلیق می خواهد...
چشم سیاهت روبه راهم کرده بانو یعنی که بردی تو،ظلماتم الی، نور