شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
بیهوده نگردید به تکرار در این شهراو طرز نگاهش، بخدا شعبه ندارد......
تخمین زده ام بعد تو با این غم سنگینفوقش دو سه ساعت،دوسه شب زنده بمانم.....
چنان غرق مرکب کرده ای چشم سیاهت را...دل هر خوشنویسی، مشق نستعلیق می خواهد......
بی تو شهریورِ من نسخه ای از پاییز استسی و یک روز قرار است که ابری باشم......
باید به استقبال مردن رفت وقتیپاییز باشد ... مهر باشد ... جمعه باشد ......
چه زمستان غم انگیز بدی خواهد شدماه دی باشد و آغوش کسی کم باشد...
گفتند کهعاشق شدنتفرض محالی ست من آدم رد کردن این فرض محالم...
تخمین زده ام بعدِ تو با این غم سنگینفوقش دو سه ساعت ، دو سه شب زنده بمانم...
بی تو شهریور من نسخه ای از پاییز استسی و یک روز قرار است که ابری باشم......