سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
باز باران زد تو چتر خویش را برداشتی شهر را برهم زدی صد آفرین گل کاشتی زنده کردی در دل پاییز شهر مرده را توی آستین ات همیشه چیز بهتر داشتی...
دست هایت؛ بویِ باران می دهندچَشم هایت؛ هر گُلِ پژمرده را جان می دهندباغچه؛ عطرآگین تَر شُد از وقتی که تُو؛گُل کاشتی! ✍شیمارحمانی...