ماهی، روشنیِ دریاست و
دریا، آیینهای که ماه در آن میاندیشد
آندَم که شب آرام نزدیک میشود
چشمانِ دریا پلک میزند
آه! ای خرمنِ سپیدِ مهاجر
ای ابرِ مهربان
رهایم کن از زمین
بگذار همچو نور
بگذرم از هرچه آیینهست
بگذار در لانهی پرندهای
در لابلای پردههای باد، بخوابم
بگذار...