بیمحابا در عمق نگاهت غرق شدم بدون هیچ تلاشی شاید آنجا موعود لحظههای من است نه نامی خواستم نه نشانی تنها سکوتی مرا برد تا آستان لبخندت، که در آن زمان از تن میافتد من بودم و تپش روشن دستهایی که نمیدانستم از کجای جهان آمدهاند تا من را باور...