من پرنده ای بلند پرواز بودم که زندگی شاهانه ای داشتم وقتی که به زندگیم پا گذاشتی، در وجودم حل شدی با خودم گفتم که تو فریادرس من خواهی شد و غم و غصه ام را بر طرف و شادی بخش زندگی ام خواهی شد اما عمر عشق ما زیاد...
پیش از آمدنت خبر بده تا که با جان و دل به استقبالت بشتابم و عرق خستگی راهت را با آغوش و نفس هایم پاک کنم. شعر: احمد علی (زنگنه) ترجمه : زانا کوردستانی