متن استقبال
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات استقبال
در هنگامه ی هر غروب
صحنه ی غم انگیز
کابوس تکراری نداشتنت
به استقبال چشم هایم می آید
تا که در تاریکی مطلق
بر لب پرتگاه شب بنشینم و
سقوط آرزوهایم را
نظاره کنم
پیش از آمدنت خبر بده
تا که با جان و دل به استقبالت بشتابم
و عرق خستگی راهت را
با آغوش و نفس هایم پاک کنم.
شعر: احمد علی (زنگنه)
ترجمه : زانا کوردستانی
به وقت بغض های هر شب
تمام کوچه پس کوچه های شهر را
به امید معجزه ای از عشق
عاشقانه قدم می زنم
و تو را می خوانم
ای کاش همچون خوابی خوش
به استقبال چشم هایم می آمدی
تا بیش از این نبودنت را
فریاد نمی زدم
مجید رفیع...
از یه جایی به بعد
نه تنها از رفتن آدما ناراحت نمیشی
بلکه استقبال هم میکنی...
فاطیماه نویسنده وشاعر
هر شب کابوس نداشتنت
به استقبال من می آید
ای کاش با بودنت
آرامش را به جان لحظه هایم
هدیه می کردی
تا میان شعله های احساس آغوشت
آرام می گرفتم
مجید رفیع زاد
هوای داشتنت
هر شب به سرم می زند
و بغض در گلو نشسته ام
در انتظار یاد زیبای توست
تا در خیالی لطیف
به استقبال من بیاید
ای کاش بودی تا نسیم شادی
از هرم نفس هایت می وزید
دست نوازش بر ثانیه های
پر درد من می کشیدی
و...
هر روز واژه ی سلام را
کنار دوستت دارم هایم می چینم
و به همراه صبح تابناک
به استقبال تو می آیم
با نوازش خورشید برخیز
و با چشم هایت
بر گونه ی شعرهایم بوسه ای بنشان
بدان ؛ واژه هایم با طعم نگاه توست
که جان می گیرند
مجید...
دست هایت دور است
و آفتاب نگاهت
دیگر هیچ صبحی بر من نمی تابد
آری ، در طالعم نیستی
اما تو با مژه هایت
هر روز به استقبال
ردیف و قافیه ام برو
شعرهای مرا با چشم هایت ببوس
و بدان که عشق
با فاصله
هرگز کمرنگ نخواهد شد
مجید...
آذر است و آخرین نفس های پاییز
و من همراه برگ هایی بی جان
میان کوچه های سرخ
زیر شلاق باران انتظار
هوای خواستنت را التماس می کنم
بیا و پایان بده
این لحظه های بی روح و سرد را
تا در این واپسین روزهای خزان
همراه با مهر
به...
فصل خرمالو رسید
فصل بوسه های باران
و چترهای خیس
بیا با قدم هایمان
به استقبال برگ ها برویم
بیا ما هم
بوی باران بگیریم
مجید رفیع زاد
هر شب
ماه به استقبال تو می آید
لبخند تو را می بوسد
و چشم هایت را در آغوش می گیرد
ستارگان برایت چشمک می زنند و
از عطر موهایت مست می شوند
و من در انتظار این آرزو
که ای کاش یک شب
میان آسمان
جای ماه بودم
مجید...