نه... این اختلاف قدیمی راه به جایی نمی برد... حالا بیا که عادلانه جهان را قسمت کنیم؛ آن آسمان آبی بی لک برای تو این ابرهای تشنه ی باران برای من... جنگل برای تو اما نسیم ساده ی عاشق برای من... دریا برای تو رویا برای من... اصلا جهان و...
این اختلاف بین تو و من همیشه نیست باور کنیم فرصت بودن همیشه نیست
تو در مسیر طلوعی و من اسیر غروب چه اختلاف بزرگی کجا به برسیم