شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
از هیچ کس هیچ انتظاری نداشته باشآدم ها زیاده خواهندکم بخواهی تمامت را می خواهندبیشتر که بخواهی می شوی غول چراغ جادوی خواسته هایشان ...محبتی که نمی کنند و از تو همیشه می خواهندصداقتی که در وجودشان مرده است و در وجود تو می جویندتوجهی که ندارند و انتظارش را از تو دارندو دوستت دارم هایی که وقت نیاز کنج لب هایشان ذکر می شودتا آمین لب های تو ، مستجابش کندآدم ها همیشه آدم نمی مانندوقتی که هوس خوردن سیب هم خدای آنها را می گیردهمان...
یه لحظه ها یی هست که دلم برات تنگ میشه اسم اون لحظه ها رو گذاشتمهمیشه ... ️️️...
تو قلبم میمونی واسه همیشه...
تو همیشه به من فکر میکنی منم تا وقتی بهت فکر میکنم زندم️️️...
من تو رو نوشتم گوشه به گوشه ی قلبمتا ابد...و برای همیشه...
یک شب دعای تشنه ی ما ابر می شوداین روزگار زرد و سترون همیشه نیست...
این اختلاف بین تو و من همیشه نیستباور کنیم فرصت بودن همیشه نیست...
فتح جهان به دست رفاقت محقّق استدنیا به کام حضرت دشمن همیشه نیست...
همیشه داشتن و از دست دادن به مراتب آدم را بیشتر ناراحت می کند تا این که از اول نداشته باشی....
پدرم همیشه میگفت آدمای این دنیا دو دستهاند : چکشها و میخها ،خودت تصمیم میگیری تو کدوم دسته باشی !...
+ اون همیشه تو قلبت میمونه- من نمیخوام اون تو قلبم باشه ،میخوام اینجا کنارم باشه......
به جای «همیشه اینجا خواهم ماند» بس بود که بنویسی «اینجا خواهم ماند» و خودت را با همیشه اسیر نکنی. همیشه هرگز وجود ندارد. به زودی میبینی که همیشه آنجا نماندهای. آن وقت شاید از خودت بدت بیاید....
دار و ندارمو میدم که تو همیشه بخندی...
همیشه دلهره دارم، از این به هم نرسیدنکسی سراغ نداری؟ تو را به من برساند؟...
همیشه وقتی قدر چیزی رو میدونیم ک برامون خاطره شده...
همیشه نه ولی گاهیمیان بودن و خواستن فاصله می افتدبعضی وقت ها هست که کسی رابا تمام وجود میخواهیولی نباید کنارش باشی...
تو که نمی دانی !چه کیفی دارد بیاید کسی کههمیشه دنبالش بوده ای...
قصه من تا ابد این گونه اغاز میشودیکی بودهنوزم هستخدایا همیشه باشه...
به نام خداهمیشه دوستت دارمنقطه ته قلب...
تو قلبم میمونی ️واسه ...همیشههمیشگی ام...
برای همیشه...وجود* تو * بهترین اتفاق خواهد بود...
من همیشه چیزهایی را آرزو می کنمکه در آخر من را خواهند کشت...
نمی دانمبودنت را چه کنم ،بغل بگیرم ،زندانی اش کنم ،قاب بگیرم ،چه کنم که همیشه باشد...
کِنارِهَمتا آخرین نفسهمیشهبا همیم نَتَرس...
تا روزی که قلبم هنوز می زنه/ تا وقتی که جونی توی این تنه تو روزای خوب/تو روزای بد همیشه باهاتم/ قسم می خورم...
ما با هم اسم های خود را روی شن و ماسه ها نوشتیمو امواج دریا آن ها را شستآن ها را روی قلب های مان نوشتیمتا برای همیشه آن جا بماندنام عروسونام داماداز شما دعوت می کنند که آن ها را در مراسم عروسی شان همراهی کنیدزمان …مکان …...
همیشه کسانی هستند که در نهایت دلتنگی نمی توانیم انها را در آغوش بگیریم بدترین اتفاق شاید همین باشد......
چشمانت زبان زدند شبیه لاهیجان و چایش/ اصفهان و پولکش/ساوه با انارهای قرمزش/مازندران و شالیزارهایش/قم و آن سوهان های حاجی و پسرانش همیشه خاص بوده ای خدا کند بمانی...