برای من که به کم قانعم، همین کافیست که زندگی کنم از ابتدا در آغوشت...
چشم و دل دانی چه خواهند این حوالی؟؟؟ بودنت را ،دیدنت را ، قانعم حتی کمی...!
ز رنگ و بوی جهان قانعم به بی برگی خزان گزیده ام از نوبهار می ترسم
تمام تو سهم من است به کم قانعم نکن...
قانعم بیشتر ازاین چه بخواهم از تو گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست