حوالی من،جز قهوه چشم هایت، رنگی نیست
حوالی چشمانت فصل گلریزان است نوید تمام شکوفه های بهار
نام دیگرم، گل مریم، تو،مرا عشق بخوان
مواظب حرفامون باشیم بعضی حرفا به عادما حسّ سقوط از ارتفاع رو میدن!
تو همان هیچی که هر بار از من پرسیدند به چی فکر میکنی گفتم هیچی...
من بیماریِ جدیدی گرفتهام چیزی شبیهِ دلتنگیِ دائم....
تولدت مبارک زیبایِ دلربایِ من
غمگینم چونان پیرزنی که آخرین سربازی که از جنگ برمی گردد ، پسرش نیست
قدر تمام عمر بشر دوست دارمت
مثل نفس هایم دوستت دارم همانقدر بی اختیار همانقدر تا پای جان . .
هرچه غم، ذهنِ مرا خسته و مغشوش کند یک نفر هست به درد دل من گوش کند...
من مهندس گشتهام راه دلت پیدا کنم ورنه با یک شغل ساده میشود خورد و نمُرد
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد؟
چقدر جایِ تو اینجا کنارِ من تویِ نگاهِ من خالیست... .
دیگ حتی یکی هم نداریم دردامون رو بهش بگیم
جای بعضی حرفا میمونه رو دل آدم ...
تو که کنارم باشی هوا رو هم نمیخواهم وجودت رو نفس میکشم ️️️
سیر نمیشوم ز تو، نیست جز این گناهِ من...
اینکه در سینه ی من هست تو هستی دل نیست ...
منم آن مست و پریشان نگاهت که دلم تو و احساسِ تو را میخواهد...️
اگر تو به یاد من باشی عین خیالم نیست که همه فراموشم کنند!!!…
دلتنگ آغوشت هستم ... زود بیا
ای آرام بخش لحظه های بی قراری ام!.....کاش می دانستی چقدر بی تاب توام...
برای پریدن لازم نیست پرنده باشم همین که بدانم میخندی بال در میاورم...