متن جانم
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات جانم
نفسم با تو شود شاد و،
دلم نغمه زنان؛
تپشِ قلب و صفای گلِ جانم با توست!
در فکر توام جانا آخر چه خبرداری ؟
دیوانه شده لیلی ، کِز کرده به دیواری ...
گویم به دلم حتما این هست گناه دل
باید که بسوزد او از دوری دلداری ...
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
فراموشم فراموشم بکن یار
تو را با دیگری دیدم که چون یار
چه می سوزد زدی آتش به جانم
فراموشم تو خاموشم نکن یار
و بی مِهرترین مِهرِ تقویم؛ جانم را تا همیشه از من سِتاند.(غروبِ غمبارِ دهمین روز از مهرماهِ نامهربانِ یکهزار و چهارصد و دو خورشیدی)
برایِ تمامِ وجودم(بابا) . شیمارحمانی
تو جانم را بغل کردی
و درد از جسم ِ من پَر زد
عجب شوری به پا کردی
سراسر شعرِ نابی که!
شیما رحمانی
طُ تنها دوم شخص مفرد منی
ای جانم
صدا کردنت بهانست
من دلم جانم گفتنت را میخواهد
لبخند ت آسمان را آبی کرد
شب های قشنگ مهر را مهتابی کرد
تا آخر عمر غرق بی تابی شد
آنکس که تورا بغل کرد
تولدت مبارک مهرماهی
ای جانم بفدایت
سپید روشن
تو که می آیی
چه روشن میشود این سویه چشمانم
و لبخندی که در کنج دلم لرزان صدایت میکند
جانم...
خوش آمدی
و من نامت را «سپید روشن»گذاشتم
مث یک روح در دو بدن بودیم
تنها یک جای بود که باهم
تفاهم نداشتیم
اون روزی که من
لباس سیاه پوشیدم و تو (کفن) سفید