همین پنجشنبه های همیشگی ... گاهی لال میشوند میروند تووی لاک خودشان و آرام آرام اشک می ریزند ! پنجشنبه ها نگرانند پنجشنبه ها صبورند میداند که مقصدش جمعه است و غروب و دلتنگی ! و همچنان می رود ! نقاب لبخند میزند بر چهره ! این هفته پنجشنبه حوالی...
می گفتند امروز روز عشق است آنهایی که تنها تاریخ را به خاطر می سپارند! من می گویم هر وقت سر معشوقت روی پایت بود و با موهایش بازی می کردی هر وقت در فکرش غرق بودی و زنگ زد و صدا و حرف هایش بوی دلتنگی می داد هر...
حتم دارم که قدم گر بنهی بر مجلس یوسف بزمی و انگشت بریدن دارد همه احسنت و تبارک به خداوند جمیل ان یکادی به زبان ورنه گزیدن دارد
می چرخد... می رقصد... زیر لب آواز میخواند هرچقدر عاشق تر باشد چین دامنش بیشتر است! زن ها که عاشق می شوند گویی شهر آرایش میکند موهای سرخ! دامنی آبی! پیرهنی سبز! کفش های زرد! و شهر این همه زیبایی را مدیون مردیست که روز قبل به او گفته: "دوستت...