متن انتشار۲۲ مهر۱۴۰۴
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات انتشار۲۲ مهر۱۴۰۴
دیدم
که چشمت
هوای گریه دارد
و بغضی
در گودیِ نگاهت
چون سنگی
بر سینهی زمین افتاده بود.
نشسته بودی
بیپناه
در ایستگاهِ آخرِ آرامش
جایی که امید
با آخرین نفس
به خاک
پناه برده بود.
نه صدایی
نه نوری
تنها
سایهی مردی
که با چشمانِ خسته
زمین را
آخرین...
ما کجای این دردیم؟
در دهان ماهیای که خوابِ آسمان را میبیند
لابلای زخمهای کهنهی ساعتهایی
که عقربههایشان از گریه ساخته شدهاند
در انجماد لحظههای غریب
که پرندهای یخزده
با بالهایی از خاطره
در آینهی شکستهی زمان
به دنبال نامِ گمشدهاش میگردد
بی هیچ حرف
فقط ایستادهایم
مثل مجسمههایی از...