ایراد که از دنیا نبود. ما تحمل همدیگر را نداشتیم، تحمل این زندگیِ شلوغ و بی در و پیکر را. همه چیز را رها کردیم جز خودمان. آنقدر خودمان را به در و دیوار روزگارمان کوباندیم که شدیم هر چیزی جز آدم. بماند که عشقمان هم این وسط ، یتیم...
نبود ایراد در زیبایی، خودش یک ایراد است.
تقصیر جمعه نیست که غمگین و خسته ام ایراد جای دیگریست، دلم را شکسته اند....
خیلی که به آدم های اطرافت نزدیک میشوی یادت می رود که دیر یا زود می روند... یادت می رود که دیر یا زود خسته می شوند و دنبال بهانه می گردند تا از تو فاصله بگیرند... خیلی که غرورت را برای دیگران بشکنی، خیلی که بدانند دوستشان داری، آنقدر...
لیاقت من ایراد داشت یا معرفت تو...