پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
باب الحوائجیآن جا که صحبت از ادب اولیا کننداول حکایت از پسر مرتضی کنندآنان که شرح خوبی یوسف نوشته اندگو بعد از این حکایت یوسف رها کنندجایی که او نشسته به باب الحوائجیحاجات عالمی به نگاهی روا کنندآنان که خاک را به نظر کیمیا کنندآیا شود که گوشه چشمی به ما کنندجایی که او نشسته به باب الحوائجیحاجات عالمی به نگاهی روا کنندقامت قیامتی که به دیوار رستخیزاز قامتش هزار قیامت به پا کنند...
توسل به دو دست شفاامروز روز توسّل ما بر دو دست توستدر عشق حرف اوّل دفتر دو دست توستتا مشک خالی تو شود پر ز اشک مارزق تمام گریه کنان بر دو دست توستای دست انبیاء و ملائک دخیلتانباب المراد تا خود محشر دو دست توستای مستجار حضرت ارباب، الدّخیلزیبا قمر، پناه برادر دو دست توستای مسجدی که وقف شدی بر حسینیهگلدسته های نذری مادر دو دست توستمشکی که داد بر تو سکینه گواه ماستباب الحوائج لب اصغر دو دست توستشمشیر زن بیا و به نیزه بسنده ...
کس ندیده این چنین باب الحواّئج در زمینحاجت ما را روا کرده به روز اربعیندستگیری میکند از سائل کوی درشباشد او نزد خداوند تعالی برتریننذر کردم گر روا گردد دوباره حاجتم یک شب جمعه بگیرم روضه ی ام البنین-اعظم کلیابی-بانوی کاشانی...
حضرت موسی ابن جعغر، در غل و زنجیر بود از ستم های فراوان زمان دلگیر بودگر چه آن باب الحوائج دستگیر عالم استخود زجور روزگار ، از زندگانی سیر بود-اعظم کلیابی-بانوی کاشانی...
علمداری چو تو هرگز ندیدم وفاداری چو تو دیگر نبینم تویی بابَ الحَوائِج یا اَبَاالفضلامیدم هست باشی تو شفیعم شعراز:حسین صالحی...