به چشمانت خیره می شوم . . . برق چشمانت هوش از سرم می برد ، گویی شرابی هفت ساله نوشیده باشم تو کیستی که اینگونه مرا مست و مدهوش خود کرده ای ؟ نمیدانم . . . بی گمان تو زاده ی عشقی و من مجنون و شیدای تو...