زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
محمود خلیلی
کوتاه مثل آه
می پرسد: شورت گره ای ...؟
تلخ می گویم:
کودک عشقم سال پیش مُرد.
می پرسد: آدامس ...؟
تلخ می گویم:
گذشته را می جوم، کافی است.
می پرسد: سیگار؟
چیزی نمی گویم.
آتش می زند و تلخ می گوید:
این تلخی را مهمانِ من باش....
متن محمود خلیلی
رد می شوم از بلور کاوه
مثل نور،
از میان درهای بسته
مثل صوت،
از روی قله های ندیده
مثل باد ،
از زیر اقیانوس
مثل آب،
من
شاعرم....
متن محمود خلیلی
به گلویِ بریده یِ قلم
قسم،
به کاغذ مچاله ی آن گوشه ها
قسم،
تو شعر آخرم نیستی،
اما
آخرین شاعرِ این کوچه ها منم
در صفِ نان ....
متن محمود خلیلی
یکی،
قاب عکس خود را
یکی،
ساعت دیواری را
و یکی،
مسیح را،
آویزان می کند
از میخ ،
چه کاربُردهایی دارد این میخ !...
متن محمود خلیلی
مرا به نام تو می خوانند،
در تاریکی ما می شویم
در نور، من و تو
همراه با توام ولی
کسی مرا به من نمی شناسد
من
سایه ام ....
متن محمود خلیلی
« ساقه ام را کرم خورده
باز هم ولی
سبز خواهم شد
من ریشه دارم »
وطنم
دوش در گوش ام گفت....
متن شعر کوتاه
زمین یائسه است
و زمان
مَردانِ مُرده می زاید ،
اینک
زنان ما
مَردانِ میهن اند ....
متن شعر کوتاه
غریوِ شادمانی؟
نه،
کابوس بود
تعبیرِ وارونه ی رویا،
آن همه همهمه
ریزشِ بهمن بود
بر سر رؤیای ما....
متن شعر کوتاه
وعده ی فردای نیامده می دهی
مدام،
امروز را بگو
چه خاکی بر سر دنیا کنم عزیز ؟...
متن شعر کوتاه
چه فرق می کند که
باران ببارد یا نه؟
تو
بر سرم سایه کن
با چترِ گیسو....
متن شعر کوتاه
با سر به دیوار کوبید باد
راهِ رفتن نبود ،
نشست
به زوزه
به گریه
گفت:
ه...و ه...و ه...و
یعنی: هر چه بادا باد ....
متن شعر کوتاه
سر برهنه بیرون زد
و
طلای موهایش
بی حجاب
بی هراس از
تازیانه ها چرخید،
عجب جسارتی دارد
خورشید !...
متن شعر کوتاه
ماه
قاچ کوچکی است
از نور،
بر آسمانِ شب می غلتم
ستاره
لِه می شود....
متن شعر کوتاه
نیمه ی درد آلود
سهمِ من از جهان
با خارشِ مدامِ تاول
و شعر که می جوشد
مثلِ گدازه
در دفترهای سوخته ام....
متن شعر کوتاه
حُسنِ ختامِ شب
آنک شرابِ خون،
آنک طعامِ داغ ،
بر خوان لطف تو
با یک دوجین دهان،
حُسنِ طلوع صبح
خار و صلیب و میخ.
برای مسیح...
متن شعر کوتاه
گریخت
از بوی کُهنگی
و پوسیدگی شب
او
سیاهی یک دست را
در آفتابی دیگرگونه
یافت....
متن شعر کوتاه
چشمی به انتظار
در قابِ پنجره،
چشمی پُر از غبار
در باغِ خاطره،
اینک هجومِ زهر
در تلخِ حنجره،
تسلیم گریه شد
چشمی که انتظار....
متن شعر کوتاه
تاب می خوری
بر هلالِ بی تابی
وقتی
به دست بوسِ مرگ می روم،
ای کاش می آمدی
وقتی که دیروز
وقتی که هنوز....
متن شعر کوتاه
مات می شویم
در قابی عبوس
با روبانی سیاه،
فردا
به غبار سپرده می شویم....
متن شعر کوتاه
کشتی
دریا زده شد
و
ناخدا
سُکان را
به خدا سپرد....
متن شعر کوتاه
دریا
گیسو می کَنَد،
و قایق
ناخن می جَوَد،
موج
سر به صخره می کوبد
تور ماهیگیر
لَه لَه می زند از تشنگی....
متن شعر کوتاه
پروانه شعری سرود
در صراحتِ آتش؛
عشق یعنی:
(( دو بالِ سوخته ))....
متن شعر کوتاه
میان جاده ای
بُریده از رفتن،
و نفس نفس زنان
در گردنه هایِ تیز،
بادِ سبکبال
می رود آسان،
تا دراز کشِ فراغت....
متن شعر کوتاه
سفارش داد
بنویسید روی سنگ:
هرگز نمیرد آنکه ...
وقتی که مُرد
باد آمد ،
خاکسترش را بُرد....
متن شعر کوتاه
دلم رفته است هواخوری
و عقلم
پارهِ سنگ برمی دارد
تا وزن کند
تنم را
که دل ندارد....
متن شعر کوتاه
کلبه گفت :
کاش آغازِ من
پایانِ هیچ درختی نبود
و
دسته یِ تبر
از شرم شکست....
متن شعر کوتاه
سبز می شود
و سرخ ،
و زرد ،
و میان این همه شدن
هیچ کس بر تنِ پاییز
خسته نباشی
حک نمی کند....
متن شعر کوتاه
دو پا دارد مرغ،
اما
هنوز که هنوز است
رویِ یک پا ایستاده
و تو را می خواهد
(دلم)
این مرغِ لجوج....
متن شعر کوتاه
نجیب بود
و گریه می کرد
که به هیچ چیز دیگری شبیه نبود
جز اسب !...
متن شعر کوتاه
از صدایِ ترقه می ترسید هنوز
که جنگ
آغاز شد،
و جنگ هنوز بود،
که خانه بر سرش
آوار شد....
متن شعر کوتاه
ادامه