گل می رود از بستان بلبل ز چه خاموشی وقت است که دل زین غم بخراشی و بخروشی
پوشیده چون جان می روی اندر میان جان من سرو خرامان منی ای رونق بستان من چون می روی بیمن مرو ای جان جان بیتن مرو وز چشم من بیرون مشو ای مشعل تابان من....