پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازمتو عشق گلی داری من عشق گل اندامی...
محکوم به عشقت منِ دیوانه شدم مجنون صفتی مثال پروانه شدم ای باد صبا عطر خوش یاسمنی از عطر خوشت بلبل مستانه شدم...
بهار آمد بخندد گل به گلزار بنفشه هر کجا باشد پدیداربخواند بلبل وحشی به صحراکه عاشق را دلِ عاشق سزاوار...
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش...
هیچکس ازکنار گل، دست خالی، برنمیگرددگلابگیر به گلاب میرسد...کندو دار به عسلنقاش به نقش...عکاس به عکس، بلبل به آوازبیاییم همچون گل باشیم و چشمه خیر و نیکی...
ای که چون داغ دل خود نگران می آیییا که چون غمزده با درد نهان می آییبازگو پاسخ این پرسش هر روزه ی منکه چرا بلبل من وقت خزان می آیی ؟...
چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیندپای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید...
همانطور که شما چشم برای دیدن نورها و گوش برای شنیدن صداها دارید ، همانطور هم قلبی برای درک زمان در سینه دارید ...و هر زمانی که با قلب درک نشد ، وقتی است که از دست رفته ، مثل رنگین کمان برای آدمی نابینا و نوای بلبل خوش آواز برای آدم کر !متاسفانه قلبهایی وجود داره که با اینکه تپش دارن کر و کورن ......
اگر زینب نمی آمد چه میشد / بهار کربلا کامل نمی شداگر بلبل هوای گل نمی کرد / گل از بی حرمتی پژمرده می شدمحبت در کجا ابراز می گشت / پرستاری پرستاری نمی شدیازدهم دی ماه روز ولادت باسعادت الگوی پرستاران و روز پرستار مبارک...
.جمال سرخ گل در غنچهپنهان است ای بلبلسرودی خوش بخوان کز مژدهی صبحش بخندانیم...
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارشگل در اندیشه که چون عشوه کند در کارشدلربایی همه آن نیست که عاشق بکشندخواجه آن است که باشد غم خدمتگارشبیستم مهر روز بزرگداشت حافظ مبارک...
دعوت کن از سرچشمه ها،گلپونه هارواز دشت ها از دره ها،بابونه هاروبسپار بارون رو سر ما گل بریزه“بادا مبارک” از لب بلبل بریزهخورشید باشه،ابر باشه،ماه باشههر غنچه ای با جشن ما همراه باشهبفرست این شعرو به هر کس آشناتهباید پر شادی کنیم این خونه هارو...
گل می رود از بستان بلبل ز چه خاموشیوقت است که دل زین غم بخراشی و بخروشی...
نیا بارانزمین جای قشنگی نیستمن از جنس زمینم خوب میدانمکه گل در عقد زنبور استاما یک طرف سودای بلبلیک طرف بال و پر پروانه را هم دوست میدارد…...