تویی شبیه خیالی که نیست اما هست …
-الحب موت صغیر مرگی کوچک است، عشق...!
به چه جُرم دیگر از من سرِ انتقام داری؟
زیبایى تو، شکست ستمگرى است...
بی تو، من در بیهودگی ام ....
ای دیر به دست آمده بس زود برفتی
تنم فرسود و عقلم رفت و عشقم همچنان باقی...
جز بی کسی نتیجه ی عمرِ دراز چیست؟ مشهدی
ما به تو یک باره مقیّد شدیم
بر سینه ی ما بنشین... ای جانِ من ات مسکن...
بوی گل بشنیدم و بوی توام آمد به یاد... دزفولی
غمی در استخوانم می گدازد ...
ما بازیگران یک فیلم صامتیم ...
من کنارِ تو تماشایی شدم...
نور دو دیده منی دور مشو زچشم من !
به لطفِ عشق، تمرین میکنم یکتاپرستی را !
غیر تو نیست سود من...️
خرم آن روی که در روی تو باشد همه عمر ...
همیشه در خیال من زِ شعله گرم تر تویی...
همیشه رفتن و رفتن ،از آمدن چه خبر ؟
که هر که وصلِ تو خواهد؛ جهان بپیماید...
یاد آوری اگر به پیامی مرا بس است
چه کنم با تب فردای هراسان بی تو....
بیا که دیده به دیدارت آرزومند است...