یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
تو تمامی با توام تنها خوش است...
خوی من کی خوش شود بی روی خوبت ای نگار...
بخندحال تو که خوب باشه،دل منم خوش میشه...
یارانِ نو گرفتی و ما را گذاشتی ؛ما بیتو ناخوشیم اگر تو خوشی ز ما...
دلم خوش از ترانه ی توستسرم به روی شانه ی توست...
خوش آن زمانکه نکویان کنند غارت شهرمرا تو گیری و گویی که این اسیر من است...
ای خوش آن وقت که ما را دل بی غم بوده ست...
مثل یک رویای خوش پا گرفتی تو شبام...