چهارشنبه , ۱۴ آذر ۱۴۰۳
دلم در آرزوی دیدار تو می سوزدهر لحظه ای که با تو هستم، به آسمان پرواز می کنمدر هر قدمی که با تو می رقصم، عشق تو را می جویمبه تو می گویم که تویی آفتاب زندگیم و تمامی شعله های آتش عشقمبا تو همه ی رازهایم را به اشتراک می گذارمتویی کسی که به آرامش و شادیم می اندیشدهر لحظه ای که با تو هستم، دنیا را فراموش می کنمچرا که تویی آن کسی که قلبم را به زندگی می بخشدبا تو هر روزم به عنوان یک نوشته زیبا آغاز می شودهر شبم به عنوان یک قصه عاش...
می تپد قلبم و با هر تپشی قصه عشق ترا می گوید...