متن قصه عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات قصه عشق
کاسه مشک من انقدر که غزل گفت شکست
کاسه مشک من آن روز تو را دید و شکست
کاسه مشک من انقدر پی تو بود و دوید
که خودش گفت که من بشکنم و خوب شکست
کاسه ی چشم من این بار ، تو را دید و شکست
چه شکن...
گاهے چنان
گره می خورد دلت به دلی
ڪه هیچ چیز و هیچڪس را
یاراے گشایشش نیست
گاهے چنان مست می شوی
از شنیدن صدایی
ڪه نفس هایش را بوسه می زنی
گاهے چنان نامے را
با جان و دل می خوانی
ڪه پژواڪ موسیقے عاشقانه ایست
گاهے چنان بیتاب...
گاهے چنان
گره می خورد دلت به دلی
ڪه هیچ چیز و هیچڪس را
یاراے گشایشش نیست
گاهے چنان مست می شوی
از شنیدن صدایی
ڪه نفس هایش را بوسه می زنی
گاهے چنان نامے را
با جان و دل می خوانی
ڪه پژواڪ موسیقے عاشقانه ایست
گاهے چنان بیتاب...
در این شب های تنهایی
دلم فریاد می خواهدک بشکند
این سکوت را
وصدای قدم عشق در دل شب
چو مهتابی است ک روشن می کند
این قلب بی تاب را ..
مرا بخوان در آسمان دل ک
خوشه چین کنم ستاره ز وجود را
در گندمزار هوای بودنت..
مرا...