گر شود عالم نگارستان، نگار من یکی است
خوی من کی خوش شود بی روی خوبت ای نگار
بهار آمد بهار آمد بهار مشکبار آمد نگار آمد نگار آمد نگار بردبار آمد
اگر روزی بدست آرم سر زلف نگارم را شمارم مو به مو شرح غم شبهای تارم را
علتبیداریامرا دردلشبهایتار، آنکهازچشمنگارافتاد،میفهمدفقط
خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد آرزومند نگاری به نگاری برسد
دل آراما... نگارا چون تو هستی هر آن چیزی که باید ! هست ما را...
مست رود نگار من در بر و در کنار من هیچ مگو که یار من با کرمست و با وفا