جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
می رود عمر ، چه در بندِ جهانید شما !...
چه توان کرد؟ که عمر است و شتابی دارد...
می دانی رفیقخودمان تمام شدیماما غم مان نه......برگرفته از کتاب: یک شب از شانه های خدا هم طلبم را برداشتمبه قلم:مریم کنف چیان...
عمر ضایع مکن ای دل که جهان می گذرد...
گذرعمر زمین را می دیدمبرلب جویی کهزباله ھا می گذشت...