مدام بند میزنم شکسته های مانده را ترک دوباره می خورد همیشه های لعنتی
مثل گلهای ترک خورده کاشی شده ام بعد تو پیر که نه / من متلاشی شده ام
زبان حال دلم را کسی نمیفهمد کتیبه های ترک خورده خواندش سخت است